تأثيرآموزه هاي تربيت ديني برفرهنگ وتمدن ايران - دانلود رایگان
دانلود رایگان حس مذهبي يكي از احساسات فطري بشر است كه در طول تاريخ به شكلهاي مختلفي بروز يافته است.
دانلود رایگان
تأثيرآموزه هاي تربيت ديني
برفرهنگ وتمدن ايران
چكيده :
حس مذهبي يكي از احساسات
فطري بشر است كه در طول تاريخ به شكلهاي مختلفي بروز يافته است. زماني بشر
با پرستش بتها, اين حس را ارضا نموده و زماني نيز به چندگانه پرستي و يگانه
پرستي رو آورده است, و در هر مورد آثار فرهنگي و تمدني متأثر از آموزه هاي
ديني از خود به يادگارگذاشته است. تأثيري كه آموزههاي ديني برنخبگان وتودة مردم
ميگذارد، ميتواند تمام انرژيها و فعاليتها را در جهت انقلابها, اصلاح
تمدنها و فرهنگها به كارگيرد وآثار عظيمي را از خود به يادگار بگذارد , تا آن جا
كه برخي معتقدند تمدن بشري بدون وجودكليسا و عبادتگاهها ممكن نبوده و نيست.
** دانشجوي دكتراي
فلسفة تعليم و تربيت
در ايران نيز به دليل
وضعيت سياسي, اقتصادي و جغرافيايي خاص, آموزههاي ديني در همة دورانها علاوه برحفظ
اساس كشور, تمدن ساز بوده و هرگاه آموزهها به انحراف كشيده شده, يا خاصيت خود را
از دست داده است, تحــول آفريني وحركت ازفرهنگ گرفته شده, جامعه با
نوعـــــي بي هـــويتي و بي فرهنگي رو به رو شده و رو به اضمحلال گذاشته است.
نويسندگان در اين مقاله با هدف بيان تاثيرآموزه هاي مذهبي در همة دوره هاي تاريخي
بر فرهنگ وتمدن ايراني با روش تحليلي به بحث پرداختهاند و در پايان به اين نتيجه
رسيدهاند كه دين و فرهنگ به عنوان دو مقولة در هم تنيده منسجم, آموزههايي ميآفرينندكه
ميتواند در نقش روح فرهنگي, تحول آفريني, بالندگي و رشد فرهنگ و تمدن را به
دنبال داشته باشد.
واژگان كليدي:
دين، فرهنگ، تمدن،
تربيت، تاريخ ، آزادي، آموزه ، انديشه .
مقدمه :
در ايران به دليل وضعيت
مذهبي و سياسي خاص ، آموزههاي ديني در هر زمان بر فرهنگ و تمدن مؤثر بوده, نقش
اساسي را ايفا نموده است؛ به طوري كه هر گاه جدايي و شكاف بين آموزهها و
فرهنگ به وجود آمده، فرهنگ هويت خود را از دست داده, دچار يك نوع سقوط و سر در گمي
شده است. براي روشن شدن نقش آموزههاي ديني بر فرهنگ و تمدن, بهتر است ابتدا مفهوم
هر يك را مشخص نماييم:
دين: به معناي كيش وآيين
است و در اصطلاح به راه و رسم و برنامهاي گفته ميشود كه توسط شخصي به نام پيامبر
براي هدايت بشرآورده شده است. دين يك نهضت همه جانبه و به سوي تكامل است كه
كاركردهاي زيادي دارد. برخي از آنها عبارتند از :
الف) اصلاح
فكروعقيده : هيچ فردي يافت نميشود كه تهي از افكار و انديشهها باشد، اما ممكن
است برخي از افكار او نادرست باشد. دين افكار و عقايد بشر را اصلاح مي نمايد
و به سؤالات اساسي او نظير (( ازكجا آمده ام؟ براي چه آمده ام؟ به
كجاخواهم رفت؟)) پاسخ مي دهد .
ب) پرورش اصول
اخلاقي: اصولاً مذهب پشتوانة اخلاق است و بدون ضمانت مذهب, اخلاق يك حسابگري تنها
بيش نيست و چون بدون دين احساس تكليف از ميان ميرود (دورانت[1] , 1379, ص444 ),
كارآمدي اخلاق نيز از بين مي رود.
[1] - Durant
ج) اصلاح روابط افراد
اجتماع : دين پشتوانة اصول اجتماعي نيز هست. اصول اجتماعي در افراد مذهبي به صورت
يك تكليف مقدس در مي آيد . وبه قول هوفدينگ[2] دين حافظ ارزشها و روابط
اجتماعي است ( دورانت , 1379, ص 444 ).
[2] - Hoffding
د) حذف هرگونه تبعيض هاي
ناروا: افراد مذهبي همة انسانها را مخلوق خدا مي دانند و به عدالت
اعتقاد دارند و برآن پافشاري مي كنند ( سبحاني , 1372, ص 14) و با هر
گونه تبعيض به مبارزه برميخيزند.
تمدن:
تركيبي از امنيت, فرهنگ، نظم وآزادي است كه امنيت و نظم را از راه اخلاق, قانون و
اقتصاد تأمين ميكند و فرهنگ را از راه تسهيلاتي كه براي رشد علم, آداب و
رسوم و هنر لازم است فراهم مي نمايد. ناگفته نماند كه تمدن امر پيچيده و ناپايداري
است كه به عوامل گوناگوني وابسته است و هر يك از اين عوامل مي تواند ماية
عظمت يا انحطاط كشور شود ( دورانت , 1379, ص298). برخي از اين عوامل عبارتند از :
1-پيش بيني و احتياط در امور اقتصادي؛ 2- سازمان سياسي؛ 3- سنن اخلاقي؛ 4- كوشش
درراه معرفت وبسط هنر( ويل دورانت, به نقل ازولايتي , 1378, ص75)
.
به عبارت ديگر, تمدن
پديدهاي درهم تنيده است كه جميع رويدادهاي اقتصادي, اجتماعي, سياسي, هنري, ادبيات
و علم را درخود گردآورده است (هنري لوكاس، به نقل ازولايتي ,1378, ص75) و اين كه
تمدن چگونه به وجود مي آيد, بعضي آن را محصول نبوغ اقليت مبتكر
و نوآور مي دانند و ميگويند تمدنها را اقليتها و اشخاص هوشمند و برجسته پديد
آوردهاند و بقيه ازآن اقليت تبعيت كردهاند (توين بي, به نقل ازولايتي ,
1378, ص75).
فرهنگ: فرهنگ ريشه
در توسعه و انتقال اعتقادات بشردارد ( بودن 1 وديگران, 1989) و به معناي روش
سازمان يافته زندگي است كه شامل ارزشها, هنجارها و مؤسسات و نهادها ميشود و بنا
به تعريقي ديگر: فرهنگ مجموعهاي از آداب و سنتهاي فردي و اجتماعي است كه با توجه
به شرايط اجتماعي و مقتضيات محيطي شكل گرفته و معنا پيدا ميكند (
ولايتي , 1378, ص74). بعضي فرهنگ را همان تمدن ميدانند و معتقدند كه اين
دو, رابطة مفهومي تنگاتنگي دارند كه در عين حال ميتوان معاني متفاوتي را از
اين دو واژه استخراج نمود:
پرداخت و دانلود
برچسب ها: